تبلیغات X
سفارش بک لینک
آموزش ارز دیجیتال
ابزار تادیومی
خرید بک لینک قوی
صرافی ارز دیجیتال
خرید تتر
خدمات سئو سایت
چاپ ساک دستی پارچه ای
چاپخانه قزوین
استارتاپ
آموزش خلبانی a>
طراحی سایت در قزوین
چاپ ماهان
هوش مصنوعی فارسی
راه اندازی طلافروشی
کرگیر
کرگیری
کرگیر




دریافت کدهای جاوا برای وبلاگ شما
پیشینه ای عبدالمالکی ها:عبدالملکی ها

پیشینه ای عبدالمالکی ها:عبدالملکی ها
تاریخ مختصری از مهاجرت عبدالملکی وعبدالمالکی های ایران 1- مقدمه: عبدالملکی، عبدالمالکی، عبدالملکیان یا ملکی های غرب مازندران که در بخش های کجور(روستاهای می
قالب وبلاگ

تاریخ مختصری از مهاجرت عبدالملکی وعبدالمالکی های ایران

1- مقدمه:

عبدالملکی، عبدالمالکی، عبدالملکیان یا ملکی های غرب مازندران که در بخش های کجور(روستاهای میرکلاه، کدیر، پول)، چمستان و صلاح الدین کلا ساکن اند، همگی به عبدالملکی یا اوملکی شهرت دارند. آنها اصالتاً کرد و از نژاد آریا می باشند. شعری در همین رابطه از نگارندۀ سطور به گویش کردی عبدالملکی: قبلِ اسلام یانَه مان کردستان بی/ نِمِه زانی پاوَه یا هورامان بی/ هجومِ تازیِ عهدِ ساسانی/ ایمَش آوارَه کرد، هر یَک یَه شانی

2- تاریخ مهاجرت:

1-2 از اورامانات به جنوب ایران:

همانگونه که پیشتر گفته شد،خاستگاه نیاکان عبدالملکی قبل از اسلام در اورامانات کردستان بود امّا مشخص نیست که به چه علت و از چه زمانی بعد از ورود اسلام به کردستان، ایشان از آن مناطق کوچ کرده و به جنوب ایران مهاجرت نمودند. در همین رابطه،مکنزی نخستین سرکنسول انگلیس در رشت در سفرنامه اش (1858 میلادی) می نویسد:«[عبدالملکی ها] قرار بود که در جهاد علیه انگلیسی ها که صدراعظم وطن پرست و دیندار اسبق اعلام کرده بود بجنگد، ولی قبل از اینکه وارد مهلکه شوند جنگ خاتمه یافت و مجبور نشدند که به جنوب ایران سفر کنند. می گویند عبدالملکی ها در اصل از آن منطقه به اینجا آمده اند[1].»(سفرنامه شمال،ص71) اکنون نیز عبدالملکی ها در جنوب ایران، حوالی گچساران در روستایی به نام سراب نینیز زندگی می کنند که به ملک زاده و اسد زاده شهرت دارند. ایشان بر مزار نیاکانشان نیز نام خانوادگی عبدالملکی دیده می شود و همگی خود را عبدالملکی یا اوملکی می خوانند.

2-2 از جنوب به استان همدان:

بعد از مهاجرت به جنوب، عبدالملکی ها در استان همدان (محلّی بین ملایر، تویسرکان و نهاوند) هم مرز با استان لرستان ساکن شدند. در مناطقی که امروزه به این نامها معروفند: روستاهای گِرا، فَریازان، زاغه(که ساکنانش اکنون به تیمور آبادِ تویسرکان کوچ نموده اند)، نوقده، دو قلعه، فرس فج، دارانی پائین، حسین آباد قِشلاق، وِردابه، نوآورزمان و محمد آبادِ محمّد زمان.

3-2 از همدان(تویسرکان) به خراسان (در گز):

در زمان نادرشاه افشار، عبدالملکی ها (ایلاتی که اکنون در مازندران ساکن اند) به همراه طوایف زندیه به درگز قوچان فرستاده شدند و عبدالملکی های کردستان به قلعه عبدالملکی قروه تبعید گردیدند. ایرج افشار در این باره می نویسد:« مردم ایل عبدالملکی در گذشته ساکن درگز بودند ولی بنا به عللی به فارس مهاجرت کردند»[2].(ایل ها،چادر نشینان و طوایف عشایری ایران،ج2،ص1078)

4-2 از خراسان (در گز) به همدان و شیراز:

پس از آن، عبدالملکی ها و دودمان زندیه از درگز خراسان به جایگاه نخستین خود یعنی لرستان و اطراف توسیرکان کوچ نمودند. احتمالا در هنگام بازگشت از درگز به استان همدان، تعداد کمی از عبدالملکی ها در بخش روداب سبزوار ساکن شدند که اکنون در آنجا حدود 12 خانوار (56 نفر) می باشند. ایل عبدالملکی در هنگامِ زمامداری کریم خان زند از لرستان و تویسرکان به شیراز می روند. میرزا تقی خان سپهر در این باره در کتاب جنگ بین الملل اوّل می نویسد: «دودمان عبدالملکی از ایل زندیه هستند. زادگاه نیاکانشان ملایر است که از آنجا به شیراز کوچ کردند و چون لطفعلی خان کشته شد خاندان عبدالملکی به فرمان پادشاه آن روز، آقا محمدخان به تهران آمدند».

5-2 از شیراز به تهران(شهریار):

بنا به گفته ایرج افشار سیستانی، عبدالملکی ها پس از انقراض سلسله زندیه در سال 1169 خورشیدی به دستور آقا محمّد خان قاجار ابتدا به شهریار تهران کوچانده شدند و بعد از یک سال به نور و کجور مهاجرت می نمایند[3]. (ایل ها،چادر نشینان و طوایف عشایری ایران،ج2،ص1078)

6-2 از تهران(شهریار) به مازندران(بخش کجور):

عبدالملکی ها در زمان آقا محمد خان قاجار، بعد از یک سال اقامت در شهریار تهران در سال 1169 خورشیدی، به مازندران غربی(بخش کجور) کوچانده شدند. روستاهای عبدالملکی نشین مازندران غربی عبارتند از: سید محلّه، کش کوه و خرم آباد (تنکابن)،روستاهای کدیر، پول، میرکلا و خاچک( بخش کجور) و روستای صلاح الدین کلا (بخش نور). البته ناگفته نماند که این خانواده های عبدالملکی به دلیل کمی جمعیت و ازدواج با بومیان منطقه،زبان مادری و اورامی خود را فراموش نمودند و امروزه به زبان تبری تکلم می کنند.

در زمان اقامتشان در کجور بود که جنگ های ویرانگر ایران و روسیه تزاری در زمان پادشاهی فتحعلی شاه قاجار آغاز شد.در این جنگ ها که از سال 1218 هجری قمری آغاز گردید، عبدالملکی ها به سرکردگی جعفرخان عبدالملکی از پیادگان معروف عباس میرزا بودند که فقط در یک روز برای جلوگیری از هجوم توپهای ژنرال دالوف روسی، چهارصد شهید تقدیم ایران نمودند.

عبدالملکی ها در جنگهای ایران و افغان هم شرکت فعال داشتند و در این نبردها یکی از بزرگان این ایل به نام رشید خان عبدالملکی، نیای زنده یاد حاج رشید اکبری عبدالملکی از حسین آباد در راه دفاع از خاک به همراه جوانان دیگر عبدالملکی شهید شد.

7-2از کجور به چهارقلعه عبدالملکی (شهرستان بهشهر):

به گفته ایرج افشار سیستانی، ایل عبدالملکی در سال 1275 هجری قمری برای مقابله با مهاجمان ترکمن به چهار قلعه عبدالملکی انتقال یافتند.بنا به روایت خودشان در زمان آمدن به مازندران، حدود چهار هزار نفر خانوار بودند؛ امّا در اثر آب و هوای این منطقه تعدادشان به ششصد خانوار تقلیل یافت[4]. (ایل ها،چادر نشینان و طوایف عشایری ایران،ج2،ص1078 )

چهار طایفه عبدالملکی شامل این روستاها می شود: زاغمرز، زینوند، امیر آباد و حسین آباد. زبان اهالی چهارقلعه عبدالملکی، همان زبان زیبای کردی اورامی است و عبدالملکی های چهارقلعه بعد از قرن ها دوری از خاستگاه نیاکانشان همچنان حافظ سنت ها،زبان و فرهنگ اجدادی شان هستند. می توان نمونه هایی از این باورها را در امثال،کنایات و اشعار کردی شان مشاهده نمود.

3- صاحب منصبان ایل عبدالملکی:

روسای ایل عبدالملکی از زمان زندیه تا پهلوی اول به ترتیب تاریخی از این قرارند:1.عبدالرزاق خان عبدالملکی،2.صادق خان عبدالملکی 3. ابدال خان عبدالملکی(دوران زندیه)، 4. جعفر خان عبدالملکی 5.بسطام خان عبدالملکی 6. شکرالله خان عبدالملکی 7.جعفرخان عبدالملکی 8.سرتیپ عسگر خان عبدالملکی(عظام الملک) 9.جعفرخان عبدالملکی(عظام الملک کوچک) 10.سرتیپ قاسم خان عبدالملکی (هژبرالدوله) (دوران قاجاریه و اوایل پهلوی)

4- زبان و گویش:

گویش عبدالملکی شاخه ای از گویش اورامی است. البته امروزه گویش های غیر کردی عبدالملکی در گویش عبدالملکی ها وارد شده است که دلیل آن را باید در دور بودن عبدالملکی ها از خاستگاه نیاکانشان دانست؛ و مهاجرت های اجباری به مناطق شرق، جنوب و شمال ایران برای حراست و مرزبانی از خاک سرزمین. اما با این وجود، زبان و فرهنگ بیگانه هنوز نتوانسته است به طور کامل این گویش شیرین اورامی را دستخوش حوادث و خواسته های خود قرار دهد.

امروز عبدالملکی های ایران بنا به آگاهی و باوری که به فرهنگ اصیل پدری خود دارند، هنوز گویش کردی عبدالملکی را حفظ کرده و بعد از گذشت هزار و اندی سال جدائی از سرزمین نیاکانشان، به زبان مادری تکلم می کنند. برای نمونه به تعدادی از واژگان و فعل های عبدالملکی اشاره می کنم: کِناچو= دختر، کُورَه= پسر، یانَه= منزل، ویرگاه= غروب، گیجی= پیراهن، زام= زخم، فیکه= سوت، اَوِر= آتش، آرگاه= جای آتش. کیانام= فرستادم، شانام= انداختم، تاشام = تراشیدم، لوآیم= رفتم. پرسایم= پرسیدم. فهرست کاملی از این افعال و واژگان در کتاب «امثال و اشارات و واژگان کردی عبدالملکی» تالیف نگارنده این سطور آمده است و خوانندگان را به این کتاب[5] ارجاع می دهم.

عبدالملکی ها هنوز مانند اورامی زبان ها، فعل خوردن را اینگونه صرف می کنند: واردِم، واردِد، واردِش، واردِمان، واردِتان، واردِشان (گویش ژاورو). در گویش اورامی(بخش اورامان) سه نوع آخر اینگونه تلفظ می شود: واردِما، واردِتا، واردِشا. بنابراین نتیجه می گیریم که گویش عبدالملکی به گویش ژاورویی از بخش اورامان نزدیک تر است.در اینجا باید گفت که جز زبان مادری هیچ دلیلی برای بیان هویت وجود ندارد.

5- تالیفات،تحقیقات و همایش در زمینه تاریخ و زبان عبدالملکی ها:

تاکنون کتاب های ارزشمندی در زمینه تاریخ، زبان و فرهنگ ایل عبدالملکی نگاشته شده است که به ترتیب تاریخی عبارتند از: 1. منظومه «برای تو زاغمرز» که توسط استاد روانشاد قدرت الله یاسمی عبدالملکی سروده شده و به همّت آقای مهندس مسعود رحمتیان عبدالملکی و با مقدمه آقای مهندس جلال ابوطالبی عبدالملکی به چاپ رسیده است. 2. «پیشینه عبدالملکی ها در مازندران و کردستان» تالیف حسن سلیمی عبدالملکی که در سال 1381 توسط انتشارات شلفین به چاپ رسیده است. کتاب «امثال و اشاره و کنایه و تطبیق واژگان عبدالملکی با معادل فارسی» تالیف «حسن سلیمی عبدالملکی» که در سال 1387 توسط انتشارات شلفین منتشر شد. کتاب «تاریخ ایل عبدالملکی» تالیف «رضا عبدالملکی» که در سال 1388 توسط انتشارات شلفین منتشر گردید. و کتاب «تاریخچه دیرین عبدالملکی ها» تألیف «جمشید عبدالملکی» که توسط مولف در سال 1388 انتشار یافت. آقای احمد فاتحی عبدالملکی نیز از نویسندگان عزیز عبدالملکی است که کتابش با عنوان «گنج سخن» توسط انتشارات «نشر روح» در سال 1384 به چاپ رسید. البته باید در اینجا از شاعران خوش قریحه عبدالملکی نیز یاد کرد که با مجموعه های شعری خود، برگ زرینی به تاریخ ادبیات و فرهنگ عبدالملکی ها افزوده اند.شاعر ارجمند، استاد محمدرضا عبدالملکیان که از مجموعه کتابهایش می توان به این موارد اشاره کرد: مَه در مِه 1354، ریشه در ابر 1366،رباعی امروز1366، رد پای روشن باران 1374،آوازهای اهل آبادی 1374، ساده با تو حرف می زنم 1382، گل چه پایان قشنگی دارد 1383، حالا که آمده ای 1384، پل خواب 1386،حالا که رفته ای1387. شاعر گرامی صمد عبدالمالکی(درخشان) از روستای فریازان تویسرکان،صاحب «دیوان درخشان» که در سال 1386 انتشار یافت. شاعر جوان،گروس عبدالملکیان که کتابهایش از این قرارند: «پرنده پنهان» 1381، «رنگ های رفته دنیا» 1383، «سطرها در تاریکی جا عوض می کنند» 1385. در پایان باید از شاعر جوان عبدالملکی، آقای مهرداد جهانگیری نیز یاد کرد که مجموعه ای از شعرهایش توسط «دفتر شعر جوان» به زودی روانه بازار خواهد شد.

غیر از این کتاب ها، می توان به همایش سراسری عبدالملکی های ایران اشاره کرد. نخستین «همایش پیوند با تبار و دیار عبدالملکی های ایران» در زاغمرز(مرداد 1389) با دبیری نگارنده این مقاله برگزار گردید. سخنرانان همایش عبارت بودند از: استاد دکتر سوران کردستانی(محقق و شاعر کُرد)، استاد محمدرضا عبدالملکیان(شاعر معاصر و مدیر دفتر شعر جوان ایران)، دکتر حسین اسلامی(محقق و رئیس پژوهشکده ساری شناسی)، استاد محمّد رشید امینی(نویسنده و شاعر پاوه ای)، آقای هادی سپنجی (شاعر) آقای جمشید عبدالملکی(محقق تاریخ عبدالملکی ها)، شاعر توانای عبدالملکی ها استاد صمد خان عبدالمالکی از فریازان توسیرکان، دکتر رضا عبدالملکی(نویسنده کتاب تاریخ ایل عبدالملکی)، مهرداد جهانگیری(روزنامه نگار و شاعر عبدالملکی) و اینجانب حسن سلیمی عبدالملکی. در پایان باید اشاره کرد که نگارنده این سطور غیر از این کتابها، مقالاتی هم درباره عبدالملکی ها نوشته است که به دو زبان اورامی و فارسی در نشریات اهورا و اورامان به چاپ رسیده است.

6- اصل و نسب کردی عبدالملکی ها:

بعضی از محققین و مورخین، عبدالملکی ها را قشقائی، لُر، افشار و ممسنی دانسته اند که دکتر رضا عبدالملکی در کتاب «تاریخ ایل عبدالملکی» با دلایل تاریخی، عبدالملکی ها را کُرد دانسته و نظر ایشان را اصلاح نموده است. علاوه بر این، نگارنده در پی مسافرت های فراوان به مناطق کردنشین اورامانات ایران و عراق، انجام تحقیقات میدانی در این مناطق، مصاحبت با اهل زبان و نویسندگان حوزه فرهنگ و ادبیات اورامی و نیز با شرکت در همایش های پژوهشی در زمینه زبان اورامی، به این نتیجه رسیده است که گویش عبدالملکی شاخه ای از گویش اورامی می باشد و زبان اورامی، مادر گویش های اورامی، زنگنه ئی، باجلانی، لکی، کاکایی، زازاکی، کنوله ئی و عبدالملکی است. اکنون در اینجا به منظور توضیح این مناطق،اشخاص و همایش های مورد اشاره، خوانندگان را به بعضی از موارد توجه می دهم تا ایشان نیز تا حدودی با این اشخاص و مناطق آشنا گردند.

الف- مناطق: مسافرتهای تحقیقاتی به کردستان ایران، بخش اورامانات(ژاورو،تخت و لهون)، حجیج، اورامان، کماله، دزلی، سنندج، مریوان، سقز، قروه و قلعه عبدالملکی. کردستان عراق: شهرستان های سلیمانیه، هولر،روستای تویله در بخش اورامان لهون. استان کرمانشاه: پاوه، کامیاران، پالنگان، جوانرود و کنگاور. استان همدان: شهرستان تویسرکان و روستاهای گِرا، فَریازان، زاغه و روستاهای مورد اشاره در بخش «مهاجرت از جنوب به غرب».

 ب- اشخاص: مصاحبت با آقایان محمّد رشید امینی(محقق و شاعر)، دکتر سوران کردستانی (پژوهشگر تاریخ کرد)، احمد نظیری(نویسنده و محقق)، معتصم شافعی(فعال فرهنگی در پاوه)، هورامان بهرامی(سردبیر مجله اهورا)، هادی سپنجی (شاعر و نویسنده پاوه ای)، امیر امینی (محقق و نویسنده پاوه ای)، فاتح رحیمی(نویسنده دستور زبانی اورامی) و گویشوران ماچو زبان بخش کردستان عراق: ماموستا کاک ایوب رستم (نویسنده، شاعر و رئیس مرکز روشنفکری هورامان لهون)، کاک جمیل هورامی(از بنیانگذاران مرکز روشنفکری هورامان لهون) و آقای کاکائی(رئیس فرهنگ سابق اقلیم کردستان و مشاور آقای مسعود بارزانی).

ج- همایش ها: شرکت در همایش اوارمان شناسی(سروآباد)، همایش اورامان شناسی(دانشگاه سنندج،1384)، همایش مشاهیر اورامانت (شهرستان پاوه، 1386)، فستیوال اورامان (ویژه ماچو) در سلیمانیه کردستان (2009 میلادی)

  7- گفته های ماموستا مردوخ کردستانی و کورت فریشلر آلمانی درباره عبدالملکی ها و خاستگاه اورامان:

در اینجا لازم می دانم برای آگاهی بیشتر خوانندگان عزیزان به خاستگاه نیاکان عبدالملکی، به کتاب ارزشمند برادر عزیزم، کاک جمشید عبدالملکی تحت عنوان «تاریخچه دیرین عبدالملکی» اشاره ای کرده تا بتوانیم محلّ زندگی نیاکانمان را به خوانندگان عزیز معرفی نمائیم؛ که از زبان ماموستا مردوخ و نویسنده آلمانی تبار کورت فریشلر بیان گردیده است.

کاک جمشید عبدالملکی در کتاب خود(تاریخچه عبدالملکی ها)، از قول ماموستا مردوخ مؤلف تاریخ و جغرافیای مناطق کردستان چنین آورده است: «[ساکنان] قلعه های ناحیه قروه، قبلاً در اورامانات و مناطق جنوب غربی آن ناحیه با شغل گله داری و تفنگچی گری زندگی می کردند.» (تاریخچه دیرین عبدالملکی ها،ص 112) و در همین کتاب آورده است که «زندگی دیرینه اوملکی ها در مناطق اورامان و در قسمتی از ناحیه اورامان جنوب غربی، مشرف به جوانرود و در کوهستانهای صعب العبور در عصر مادی ها به گله داری و نظامی گری سپری می شد.» (همان کتاب،ص 121)

همچنین کاک جمشید عبدالملکی در کتاب خود به نقل از کتاب «کنیز شاهزاده خانم فرعون»، تألیف کورت فریشلر آلمانی آورده است: یکی از مردان رومی(یونانی) که از جنگ با ایرانیان در ناحیه آذربایجان شرقی، نزدیکیهای میانه، شکست می خورد؛ پس از جنگ، با باقی مانده سپاه خودش عازم روم می شود، او ابتدا از دامنه های زاگرس و از منطقه اورامانات رهسپار عراق کنونی و آنگاه عازم سوریه بوده، می گوید:در ارتفاعات و دامنه کوههای ناحیه ی غربی ایران به طایفه پر جمعیتی برخورد کردیم به نام اوملک یا ایوملک. آنان مردانی سلحشور و جنگجو بودند و احشام زیادی داشتند. در آن موقع از سال، زمستان بود و هوا خیلی سرد بود. راه را بر ما بستند و عده ای از ما کشتند و ما ناچاراً به التماس افتادیم که گرسنه هستیم اوّل کمی غذا به ما بدهید بعداً هر چه می خواهد انجام دهید، عده ای از سران این طایفه که معلوم بود رؤسای آنها هستند در یک مکان جمع شدند. بعد از مشورت برای باقی مانده از افرادم آتش روشن کردند و غذای کافی در اختیار ما گذاشتند و مانند اسرا با ما رفتار می کردند. چون بر خورد با اوملک ها نزدیک غروب بود در مکانی مخصوص ما را جای دادند و برای ما آتش روشن کردند و تا صبح از نگهبانی غفلت ننمودند . بعد از اینکه آفتاب طلوع نمود به قدر کافی غذا در اختیار سپاه من گذاشتند و ما را آزاد نمودند. با وجود اینکه اوملک ها می دانستند ما یونانیها دشمن ایرانی ها هستیم، بعد از اینکه عده ای از سربازانم کشته شدند من به التماس افتادم و آنها هم با ما خوب رفتار کردند. دانستم که ایرانیها مخصوصاً این طوایف کرد، مهمان نوازند ولو اینکه دشمن آنها باشد.»

ماموستا مردوخ در کتاب «تاریخ و جغرافیای مناطق کردستان» آورده است: زندگی دیرینه اوملکی ها در مناطق اورامان و خصوصا در قسمتی از ناحیه جنوب غربی اورامان، مشرف به جوانرود و نیز در کوهستانهای صعب العبور در عصر مادی ها به گله داری و نظامی گری سپری می شد».(تاریخچه دیرین عبدالملکی ها،ص 123)

با استناد به گفته های کورت فریشلر(مذکور در بالا) و ماموستا مردوخ، به این نتیجه می رسیم که خاستگاه نیاکان عبدالملکی در کردستان بخش اورامانات بوده و این خاستگاه طبق اشاراتی که در این مقاله آمده است، بخش ژاورو(احتمالاً بیساران، پالنگان، جوانرود و ناحیه پاوه) محل زندگی نیاکان عبدالملکی به هنگام برخورد به فرمانده و سپاه یونانی می باشد که در اواخر حکومت اسکندر و قبل از حکومت سلوکیان و اشکانیان بوده است. نتیجه این مشاهدات و گویش حال حاضر عبدالملکی ها گواه این مدعاست که خاستگاه عبدالملکی ها اورامانات و گویش آنها اورامی می باشد.

 
پراکندگی فعلی عبدالملکی ها:

هم اکنون بخش عظیمی از جمعیت عبدالملکی های ایران در چهارقلعۀ عبدالملکی(بهشهرِ مازندران) و مناطقی بین ملایر، تویسرکان و نهاوند ساکن اند. بعد از آن باید به عبدالملکی های قلعۀ شهرستان قروۀ سنندج اشاره کرد. عبدالملکی های مهاجر به حومۀ تهران و قم نیز در مرتبۀ بعدی از نظر تعداد خانوار و جمعیت، قرار دارند که در شهرهای مامازن، خاتون آباد، نظرآباد، شهریار، هشتگرد و شهرستان قم ساکن اند. باید گفت که احتمالا در روستاهای آب باریک و شکرآبادِ الیشتر استان لرستان نیز تعدادی از جمعیت عبدالملکی ساکن اند. در غرب مازندران، عبدالملکی ها و ملکی ها که همان خانواده های عبدالملکی هستند ساکن بوده و مورد مطالعه و تحقیق قرار گرفته اند. در پایان باید به عبدالملکی های روداب سبزوار نیز اشاره کرد که در حدود دوازده خانوار بوده و اکثرشان به شهرهای بزرگ خراسان مهاجرت نموده اند. در اینجا از خوانندگان این مقاله درخواست می شود که اگر اطلاعاتی بیشتر از مطالب این مقاله، دربارۀ عبدالملکی ها و سکونت گاه هایشان در دست دارند با شماره هایی که در پایان مقاله آمده است ارتباط برقرار نمایند تا نویسنده را در جهت شناسایی دقیق تر عبدالمکی ها و مطالعۀ تاریخشان یاری رسانند.   
 
نویسنده پژوهشگر ارجمند حسن سليمي عبدالملكي
 

تماس با نگارنده (حسن سلیمی عبدالملکی) تلفن منزل:01525352614

تلفن همراه: 09111569149 ایمیل: ileabdolmaleki@yahoo.com


موضوعات مرتبط:

برچسب‌ها:
[ 1391/11/28 ] [ 04:04 ] [ حسین عبدالمالکی(محمدی) ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

فریازان از روستاهای شهرستان تویسرکان و جرء استان همدان می باشد. فریازان چند قسمت میشه که: 1.ورودی روستا تا اول پل که قدیمی تر ها بهش علی آباد فریازان هم میگفتن .به این دلیل بهش علی آباد میگفتن که اولین کسی که در این قسمت از روستا خونه درست کرده زنده یاد علی پایروند ( علی شیخالی) بوده 2.درقلا حسن . که در نزدیگی خونه های اونجا تپه ای با قدمت بالا وجود داره که اسمش ........ 3.محله ای بالا. که شامل خانه های که در اطراف مسجد روستا و خیابانی که به طرف محمود آباد میره میشه. 4.محله پاین. به خانه های واقع شده درکوچه ای که ازمسجد به طرف باغ های روستا کشیده شده و در قدیم قسمت پاین روستا محصوب می شده است محله پایین نام گرفته است.